نجات ۳۰ درصد از قربانیان سرطان با راهحلی جدید
تاریخ انتشار: ۲۲ شهریور ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۰۰۰۲۸۸
در حالی که ابتلا به سرطان موجب تحلیل شدید عضلانی شده و تخمین زده میشود که عامل ۳۰ درصد از مرگ و میر ناشی از سرطان باشد، یک حرکت کوچک میتواند از آن پیشگیری کند.
به گزارش ایران اکونومیست و به نقل از آیای، مطالعه جدیدی که توسط محققان دانشکده پزشکی دانشگاه ایندیانا انجام شده است، نشان داده که "کاشکسی" یا "نزاری" که شامل از تحلیل رفتن شدید عضلات و ضعف است که معمولاً با رشد سرطان مرتبط است، میتواند به سادگی با تخلیه FNDC۵ که پیشماده هورمون ورزش موسوم به "آیریسین" (irisin) است، پیشگیری شود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در اصطلاح پزشکی، کاشکسی (cachexia) نزاری یا لاغری و ضعف، یکی از نشانههای بیماری است. کاشکسی، کاهش شدید وزن، تحلیلرفتگی عضلات و ضعف عمومی است که در بیماریهای مزمن یا اختلالات عاطفی رخ میدهد. کاشکسی زمانی رخ میدهد که در فردی که عمداً در حال کاهش وزن نیست، از دست رفتن وزن، تحلیل رفتن ماهیچهها، خستگی، سستی و بیاشتهایی قابل ملاحظه دیده شود.
اکنون تصور میشود که کاشکسی یا نزاری، بسته به نوع سرطان و میزان واکنش بیمار به درمان، تا ۸۰ درصد از افراد مبتلا به سرطان پیشرفته را تحت تأثیر قرار میدهد. علاوه بر این، تخمین زده میشود که این مشکل، عامل مستقیم در ۳۰ درصد از مرگ و میر ناشی از سرطان نیز باشد که گاهی اوقات در نتیجه نارسایی قلبی یا تنفسی ناشی از از دست دادن عضله است.
این وضعیت بالقوه کشنده با تبدیل سلولهای چربی سفید که کالری ذخیره میکنند، به سلولهای قهوهای که چربی میسوزانند و گرما تولید میکنند، مرتبط است. بنابراین پژوهشگران به دنبال این بودند که ببینند آیا حذف "ایریسین" اثرات مخرب کاشکسی را در موشهای حامل تومور کاهش میدهد یا نه، زیرا این طور شناخته شده است که "ایریسین" که هورمونی است که بدن را در طول فعالیت بدنی شدید پُر میکند، بافت چربی سفید را به بافتهای قهوهای تبدیل میکند.
حذف ژن کدکننده پروتئین FNDC۵
در این مطالعه از موشهایی با نسخههای آسیبدیده یا حذفشده ژن کدکننده پروتئین FNDC۵ استفاده شد. بنابراین، این موشهای تغییر یافته ژنتیکی قادر به تولید هورمونی نبودند که کالری میسوزانند.
سلولهایی که باعث سرطان ریه یا سرطان کولورکتال متاستاتیک میشوند به موشها تزریق شد. در پایان، موشهای نر هر دوی این سرطانها را توسعه دادند، اما کاشکسی سرطانی نداشتند. آنها وزن طبیعی بدن و توده عضلانی اسکلتی خود را بر خلاف موشهای گروه کنترل که همان تومور را حمل میکردند، حفظ کردند.
نتایج وابسته به جنسیت
فقدان FNDC۵/irisin باعث میشود موشهای نر دچار ضعف عضلانی نشوند. آنها فعالیت کلی حرکتی طبیعی را حفظ کردند. با این حال، در موشهای ماده، فقدان irisin هیچ اثر محافظتی قابل توجهی نشان نداد.
پژوهشگران دریافتند که موشهای حامل تومور در مقایسه با موشهای بدون تومور سطوح بالاتری از UCP۱ را که یک ژن محرک سلول قهوهای است، دارند و در مقایسه با موشهای سالم، موشهای فاقد FNDC۵ هیچ افزایشی در بافت چربی ندارند.
اگرچه این موشها در برابر اثرات تومورهایی که باعث آتروفی عضلانی میشدند، محافظت میشدند، اما محافظت کمی در برابر از دست دادن استخوان مرتبط با تومور نشان دادند که نشاندهنده تأثیر هدفمند این روش بر روی عضلات است. به علاوه، یافتهها حاکی از آن است که FNDC۵/irisin بسته به جنسیت بر ماهیچهها تأثیر متفاوتی میگذارد، به این معنی که روش حذف فقط از مردان در برابر کاشکسی سرطان محافظت میکند و بر روی زنان موثر واقع نمیشود.
منبع: خبرگزاری ایسنا برچسب ها: سرطان ، تحلیل عضلانی ، تومور ، آتروفی عضلانی
منبع: ایران اکونومیست
کلیدواژه: سرطان تحلیل عضلانی تومور آتروفی عضلانی موش ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iraneconomist.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران اکونومیست» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۰۰۰۲۸۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اگر صافی کف پا نوعی بمب ساعتی نباشد چه؟
فرارو- اگر نگوییم برای قرنها دست کم برای چندین دهه محققان، متخصصان پزشکی و عموم مردم بر این باور بودند که افراد دارای کف پای صاف بیشتر مستعد ابتلا به انواع مشکلات هستند. به طور خاص اعتقاد بر این بود که داشتن کف پای صاف افراد را مستعد دردهای آینده و سایر مشکلات اسکلتی عضلانی (مانند عضلات، تاندونها ویا رباطها) میسازد.
به گزارش فرارو به نقل از کانورسیشن، اعتقاد بر این بود که کف پای صاف نوعی بمب ساعتی است. با این وجود، مقالهای تازه منتشر شده در مجله پزشکی ورزشی بریتانیا این افسانه را به چالش میکشد. نتایج بررسی تازه نشان میدهد که این تصور که داشتن کف پای صاف به طور اجتناب ناپذیری منجر به درد یا سایر مشکلات اسکلتی – عضلانی میشود بی اساس است.
این فرضیه از کجا میآید؟این ایده که صافی کف پا یک مشکل است به قرنها قبل برمی گردد. "مرتون ال روت"، "ویلیام پی اورین" و "جان اچ وید" متخصصان امریکایی در زمینه پا در نیمه دوم قرن بیستم مفهوم پاهای "ایده آل" یا "عادی" را متداول ساختند و این ایده که صافی کف پا یک مشکل قلمداد شد از سوی آنان ظاهری علمی پیدا کرد.
این پزشکان و محققان اولین کسانی بودند که مدعی شدند اگر پاها معیارهای خاص "طبیعی بودن" را نداشته باشند برای مثال، فاقد قوس کف پا باشند غیر طبیعی بوده و باعث میشود فرد مستعد آسیب شده و پا کمتر کارآمد باشد. این فرضیه از آن زمان به این سو در دستور کار برنامههای آموزشی متخصصان بهداشت و درمان قرار گرفت. اگرچه امروزه با به روز شدن برنامههای درسی مدرن، این فرضیه به تدریح در حال منسوخ و از دستور کار خارج شدن است. این فرضیه تقریبا برای مدت پنج دهه در سراسر جهان تدریس میشد اگرچه پایه علمی ضعیفی داشت. در واقع، علم هرگز این فرضیه را تایید نکرده در نتیجه به نظریه تبدیل نشد و در سطح فرضیه باقی ماند. با این وجود، در طول سالهای متمادی تا به امروز بسیاری از متخصصان سلامت از این فرضیه حمایت میکنند که کف پای صاف خطر بزرگی برای ایجاد اختلالات اسکلتی - عضلانی است. در نتیجه، این ایده همچنان در باورهای عموم مردم ثابت است.
آیا کف پای صاف باعث آسیبهای اسکلتی - عضلانی میشود؟برخلاف فرضیه روت و همکاران اش متاآنالیزها که بالاترین سطح شواهد علمی است افزایش خطر ابتلا به اکثر قریب به اتفاق آسیبهای اسکلتی - عضلانی را در میان افراد دارای کف پای صاف نشان نداده اند. این متاآنالیزها تنها پیوندهای ضعیفی را بین داشتن کف پای صاف و خطر ابتلا به سندرم استرس میانی تیبیا (درد در استخوان درشت نی)، سندرم کشکک رانی (درد در اطراف کاسه زانو) و آسیبهای ناشی از استفاده بیش از حد غیر اختصاصی در اندام تحتانی شناسایی کردند.
علاوه بر این، نتایج یک بررسی سیستماتیک و یک متاآنالیز نشان داد که دوندگان با کف پای صاف بیشتر از آنانی که کف پای غیر صاف دارند در معرض خطر آسیب قرار ندارند. نتایج این تحلیلها این ایده را زیر سوال میبرند که افراد دارای کف پای صاف در معرض خطر جدی ابتلا به اختلالات اسکلتی - عضلانی قرار دارند. با این وجود، علیرغم این یافتهها منابع مختلف مانند وب سایتهای حرفه ای، فورومهای اینترنتی و سایر رسانهها اغلب این ایده را مطرح میکنند که افرادی که کف پای صاف دارند در معرض خطر بیش تری برای مواجهه با آسیب قرار دارند و حتی نیاز به درمان دارند حتی اگر هیچ گونه علائمی از اسیب را نداشته باشند.
متاسفانه این موضوع اغلب منجر به مداخلات غیر ضروری در افراد میشود مانند استفاده از کفشهای ارتوپدی یا ارتزهای سفارشی پا برای صافی کف پای بدون علامت. هم چنین، باور به غیر طبیعی بودن کف پای صاف منجر به نگرانیهای قابل توجهی در بین افراد دارای کف پای صاف در مورد ظاهر پاهای شان میشود.
کف پای صاف بدون علامت معمولا نیازی به مداخله متخصصان سلامت ندارد. براساس دانش علمی فعلی ارزیابی این که آیا یک فرد دارای کف پای صاف برای تعیین خطر آسیب دیدگی است یا خیر بی اثر است و حتی میتواند تاثیر معکوس داشته باشد.
در حالی که ممکن است فردی با کف پای صاف دچار آسیب اسکلتی - عضلانی شود این لزوما بدان معنا نیست که صافی کف پا باعث بروز آسیب شده است.
کاملا ممکن است که دو متغیر در یک زمان وجود داشته باشند بدون اینکه پیوند علّی وجود داشته باشد. بین پیوند علی و همبستگی تفاوت مهمی وجود دارد. رابطه علت و معلولی بدان معناست که تغییر در متغیر (علت) منجر به تغییر در متغیر دیگر (موثر) میشود. وقتی دو متغیر با هم مرتبط هستند تغییرات در یک متغیر ممکن است با تغییرات دیگری همراه باشد، اما این بدان معنا نیست که یکی باعث دیگری میشود. برای تشریح این مفهوم مثال ذیل را در نظر میگیریم: ما به ۵۰۰ کودک شش تا ۱۲ ساله یک آزمون ریاضی میدهیم. با انجام تستهای همبستگی متوجه روندی میشویم: هر چه پای کودکان بزرگتر باشد نمره نهایی آنان در امتحان بالاتر میرود. در اینجا این پرسش مطرح میشود که آیا اندازه پا واقعا بر مهارتهای ریاضی تاثیر میگذارد؟ البته که پاسخ منفی است!
متغیر دیگری که در نظر گرفته نشده سن است که نقش عمدهای در این همبستگی دارد. از آنجایی که پاها با افزایش سن بزرگتر میشوند یک همبستگی قوی، اما نادرست وجود دارد؟ همین اصل در مورد کف پای صاف نیز صدق میکند. اگر آسیب اسکلتی عضلانی در فردی با کف پای صاف رخ دهد نتایج تحقیقات کنونی نشان میدهند که که صافی کف پا لزوما علت آن نیست و سایر عوامل باید بررسی شوند. پیوند مربوط به همبستگی است و نه علت و معلول.
از نظر مالی به راحتی میتوان فهمید که تجویز ارتزهای سفارشی پا با هزینه صدها دلاری برای جلوگیری از آسیبهای اسکلتی - عضلانی مرتبط با صافی کف پای بدون علامت تاثیر منفی قابل توجهی دارد. این امر به ویژه با توجه به این که وجود کف پای صاف تنها اندکی خطر ابتلا به این آسیبها را افزایش میدهد صدق میکند. برای حل این مشکل متخصصان مراقبتهای بهداشتی باید با ایجاد تمایز واضحتر برای بیماران خود بین انواع آناتومیکی بی ضرر و شرایط بالقوه نگران کننده به کاهش تشخیص بیش از حد کف پای صاف کمک کنند. از آنجایی که تشخیص بیش از حد اغلب منجر به درمان بیش از حد میشود اجتناب از درمانهای غیر ضروری به کاهش نگرانی بیماران در مورد کف پای صاف کمک میکند.
در نهایت این که ما باید این ایده قدیمی را که هنوز هم به شکل گستردهای رواج دارد کنار بگذاریم که استدلال میکند صاف بودن کف پا مشکلی است که افراد را در معرض خطر بالای دچار شدن به آسیب اسکلتی - عضلانی قرار میدهد. زمان آن فرارسیده که دیدگاه و رویکرد خود را نسبت به اهمیت کف پای صاف تغییر دهیم و تنوع طبیعی آنها را در زمینه سلامت کلی پا بشناسیم. مهمتر از همه زمان آن فرارسیده که صافی کف پای بدون علامت را صرفا به عنوان یک نوع آناتومیکی و نه یک نقص یا نوعی غیر طبیعی در نظر بگیرید.